کت چرمی داستان کارمند بهزیستی عیسی فرهمند (با نقش آفرینی جواد عزتی ) است؛ کارمند تکرو و جسوری که عادت دارد خارج از دستورات رییس خود برای حل مشکلات اقدام کند. همین روحیه باعث شده که او مدام توبیخ شود و در آستانهی اخراج قرار بگیرد. در یکی از بازدیدهای او از یک خیریه برای صدور مجوز، توجه عیسی به دختری به نام ثریا (با نقش آفرینی سارا حاتمی) جلب میشود که هنگام ورود به موسسه حالش به هم میخورد.
دیدن حال بد آن دختر عیسی را مجاب میکند که تحقیقات بیشتری درباره آن موسسه صورت بگیرد. او با کمک یکی از اقوام خود به نام پونه -که دکتر است- (با نقش آفرینی گلاره عباسی ) پیگیر پشت پرده آن موسسه خیریه میشود و به نتایج جالبی میرسد که میتواند برای او خطرناک باشد…
به گزارش سرویس اخبار سینما سایت شات ایکس و به نقل از گیمفا سینمای اجتماعی همواره یکی از جذابترین، پرحاشیهترین و مهمترین ژانرهای سینمای ایران محسوب میشود. در این بین آثاری که سعی دارند به دل یک معضل و مشکل اجتماعی جدید ورود کنند و آن را به تصویر بکشند؛ توجههای بیشتری را به سمت خود جلب میکنند. در طی این سالها تعداد قابل توجهی از کارگردانان به این عرصه ورود کردهاند که یکی از مهمترین آنان، سعید روستایی است. در فیلم «کت چرمی» حسین میرزا محمدی در اولین تجربه ساخت فیلم بلند خود، با تهیه کنندگی کامران حجازی (تهیه کننده سریال پرطرفدار زخم کاری) به موضوع جدیدی ورود کرده است.
یکی از دلایلی که هنر هفتم به وجود آمده و به این حجم از محبوبیت رسیده؛ این است که میتواند به معضلات مردم جامعه ورود کرده و مشکلات آنها را به تصویر بکشد. متاسفانه در سینمای ایران و به خصوص در ژانر اجتماعی، سانسور دست فیلمسازان را برای ارائه تصویر کامل و دقیق میبندد و «کت چرمی» هم دچار این مشکل شده است.
بخش مهمی از تیم «کت چرمی» را همان تیم سریال «زخم کاری» تشکیل میدهند. کامران حجازی در اینجا هم در نقش تهیه کننده ظاهر شده است. کارگردان سریال «زخم کاری»، محمد حسین مهدویان، اینجا در نقش مشاور کارگردان ظاهر شده است. همچنین جواد عزتی، هنر پیشه نقش اول «زخم کاری»، در این فیلم هم نقش اصلی –عیسی فرهمند- را ایفا میکند و سارا حاتمی هم در کنار جواد عزتی به ایفای نقش پرداخته است. این تیم مشابه باعث شده است که شاهد یک فضای نسبتا شبیه به «زخم کاری» در «کت چرمی» باشیم.
همچنین نویسنده فیلم، مسعود هاشمی نژاد است که به تازگی نویسندگی فیلمهای «مرد بازنده»، «نگهبان شب» و «سه کام حبس» را عهده دار بوده است.
«کت چرمی» در همان دقایق ابتدایی و به شکلی آرام و حساب شده، شخصیت عیسی فرهمند را برای بیننده میسازد. در همان سکانس ابتدایی با مردی میانسال و تنها طرف هستیم که همسرش خارج از کشور است و زندگی شخصی خوبی ندارد. سپس میبینیم که فرهمند مردی شجاع است که فقط به وظایف سازمانی خودش بسنده نمیکند و سعی میکند کار درست را در هر حال انجام دهد. کارگردان به خوبی شخصیت اصلی خودش را در همان دقایق ابتدایی در ذهن مخاطب جا میاندازد ولی مشکل این است که با یک شخصیت تکراری و کلیشهای طرف هستیم. در ادامه فیلم با شخصیتهای مکمل متعددی مواجه میشویم. از دختر خاله او (پونه) گرفته تا مافوق او در سازمان بهزیستی. هیچ یک از شخصیتهای مکمل شخصیت پردازی خوبی ندارند و این یکی از بزرگترین مشکلات فیلم است. برخی کاراکترها صرفا یک تیپ هستند و هیچ ویژگی منحصر به فردی ندارند. در فیلمی که کاراکتر اصلی شخصیتی تکراری داشته باشد و شخصیتهای مکمل فاقد شخصیت پردازی مناسب باشند؛ طبیعتا فیلم نمیتواند به موفقیت کامل برسد.
این شخصیت پردازیهای ضعیف در ادامه به فیلم ضربه میزنند. برای مثال کاراکتر مادر و خواهر «مُسَیِّب» در یک سکانس نصفه و نیمه به مخاطب شناسانده میشوند. هیچ چیزی از آنها نمیدانیم و در ادامه هم فقط یک سکانس درباره خواهر «مُسَیِّب» میبینیم. این در حالی است که یکی از مهمترین پیچشهای فیلم و یکی از مهمترین لحظات فیلم معطوف به تصمیم همین خانواده است. «کت چرمی» نمیتواند به این کاراکترها انگیزه قابل درکی برای تصمیم پایانی دهد. مگر نه اینکه خواهر مسیّب (با نقش آفرینی ستاره پسیانی) به خاطر پول دیّه حاضر بود که رضایت دهد؟! وقتی وکیل رفیعی با پول بیشتری به پیش او آمد به چه دلیل تصمیم او در سکانس زندان عوض شد و حاضر به دادن رضایت شد؟! فیلمنامه در شخصیت پردازی مشکل دارد و همین مورد باعث میشود که این کاراکترها انگیزه لازم برای تصمیمات مهم در طول فیلم را نداشته باشند و فیلمنامه صرفا به این کاراکترها بهانه برای تصمیمگیری میدهد نه انگیزه قانع کننده و باور پذیر!
همانطور که پیشتر اشاره کردم؛ شخصیت پردازیهای فیلم ضعیف است. اما چیزی که باعث شده است که کاراکترهای این فیلم چندان تصنّعی به نظر نرسند نقش آفرینی خوب بازیگران آن است. سارا حاتمی که در هنگام فیلمبرداری «کت چرمی» ۱۶ سال داشته است به خوبی از پس نقش ثریا برآمده است. لحظات عصبانیت و پرخاشگری او به جاست. لحظات آرامش و امیدواریاش باورپذیر است. حقیقتا به نظر میرسد سارا حاتمی میتواند در آینده به یک بازیگر خوب در سینمای ایران تبدیل شود.
جواد عزتی هم که دیگر نیاز به معرفی ندارد و بازی خوبی از او شاهد هستیم. البته نقش آفرینی عزتی در این فیلم بی نقص نیست و جزو نقش آفرینیهای متوسط او طبقه بندی میشود. نقش آفرینی بقیه بازیگران فیلم هم خوب و قابل قبول است.
یکی از نکتههای دیگر درباره شخصیتهای فیلم این است که برخی از آنها واقعا در فیلم اضافی هستند! کاراکتر عباس جمشیدی فر، کاراکتر رویا تیموریان، کاراکتر بهزاد خلج و حتی برخی کاراکترهای دیگر هیچ تاثیر مهمی روی جریان فیلم نمیگذارند و با توجه به زمان فشرده ۱۰۰ دقیقهای فیلم معلوم نیست که این همه کاراکتر پرداخته نشده به چه دلیل در فیلم حضور دارند. (به جز بحث مارکتینگ)
اما مواجهه شخصیت اصلی با مافیای داستان در طول فیلم به خوبی جا میافتد و روندی باور پذیر دارد. بیننده در طول فیلم به آرامی با ماجرای دختر عیسی فرهمند آشنا میشود. این نوع روایت صبورانه و پرداخته شده در طول فیلم یکی از نقاط قوت اثر است. ماجرای قتل مسیب هم در ۳ مرحله در طول فیلم تشریح داده میشود. این بخش بخش کردن روایتِ حقیقتِ قتل ایده بسیار خوبی بوده است و باعث درک بهتر داستان و پویایی بیشتر فیلم میشود. رابطه بین ثریا و عیسی هم در طول فیلم به آرامی و به شکلی قابل قبول و باورپذیر ساخته میشود. خرده داستان دختر عیسی فرهمند (آذین) به خوبی به ماجرای ثریا وصل میشود و به باورپذیر شدن این رابطه و درک انگیزه کاراکتر اصلی کمک شایانی میکند. بیننده در طول فیلم متوجه میشود که آذین در اثر اووردوز فوت کرده است و عیسی هم خودش را به دلیل سهل انگاری در قبال آذین نبخشیده است. اما در طول فیلم با یک دختر مصرف گر مواد مخدر آشنا میشود که همسنّ و سال دختر خودش است. فیلم به شکلی درست و دقیق ثریا را جایگزین آذین میکند و نشان میدهد که عیسی برای تسکین آن گذشته تلخ سعی در کمک به این دختر و دختران دیگر کمپ دارد. پایان بندی فیلم هم به درستی در همین راستا است. جایی که عیسی پس از آزادی مادر ثریا، ترک دادن ثریا و دستگیری رفیعی حس میکند بار سنگین گذشتهاش را کمی سبک کرده و بالاخره سنگ قبری برای دخترش میسازد.
فیلم «کت چرمی» یک معضل اجتماعی درباره دختران بی سرپرست را نمایش میدهد. دخترانی که به راستی صدایشان را کسی نمیشنود و امثال رفیعیها آنها را به مواد آلوده کرده و حتی قاچاق اعضای بدن هم میکنند. فیلم موضوع خوب و نسبتا جدیدی را دستمایه خود قرار میدهد اما ظاهرا به دلیل سانسور، دچار ممیزی شده و نتوانسته بخشی از حرفهای خود را بزند. واضحترین نشانه، عنوان فیلم است. ما در طول فیلم میفهمیم که یک مهمانی به نام «کت چرمی» برگزار میشود و ظاهرا مهمانی بسیار مهمی هم هست. اما متاسفانه «کت چرمی» در حد همان یکی-دو صحنه و در حد حرف باقی میماند و ما هیچ چیز از این مهمانی را نمیبینیم و نمیفهمیم.
همچنین فیلم علاوه بر نمایش نصفه و نیمه یک معضل اجتماعی سعی دارد راهکار هم ارائه کند. راهکاری که فیلمساز ارائه میکند افراد درون سازمانی هستند. در یکی از سکانسها عیسی فرهمند به پیش مادر ثریا (پانتهآ پناهیها) میرود. عیسی که آن موقع از جریان حقیقت قتل مسیب خبر نداشته او را با لحنی تند سرزنش میکند و سپس مادر ثریا در جواب او میگوید:« شما چگونه شبها سرتان را روی بالش میگذارید؟» در حقیقت در این سکانس، فیلمساز سعی دارد حرف دل و شکایت یکی از مردم قربانی را به یک فرد سازمانی بهزیستی بزند. اما در جواب او عیسی فرهمند خودش را مجزا و متمایز از دیگران میداند. این سکانس نمای کلی فیلم است. «کت چرمی» فساد را نمایش میدهد و راه مبارزه با آن را شجاعت و ایثار افراد درون سازمانها (عیسی فرهمند در سازمان بهزیستی) میداند.
موسیقی متن این فیلم برعهده مسعود سخاوت دوست است. فردی که در همین جشنواره ۴۲، آهنگسازی ۹ فیلم را عهده دار بود و جزو افراد پرکار این روزهای سینمای ایران است. موسیقی او در این فیلم به فضای فیلم کمک میکند. موسیقی در لحظات معدود و کمی به گوش میرسد و بیشتر، فضایی مرموز و جنایی میسازد که هشداری به بیننده میدهد و به پررنگ کردن اتفاقات کمک میکند.